Contemporary Anthropoid

For me the issue of war and migration(both voluntary and not) has always been an obsession. The feeling of regret and gloom in these frames, with all the freshness and vitality of the moment, has binded me to my family. A war torn family who keeps migrating from one place to another. A feeling that has become stronger with the migration of my sister. Yearning to spend simple life around my family. It might seem easy to achieve, yet it has become unachievable by the rules that rule us all. I witness the passing of time, the lost life of my parents. The issue of contemporary anthropoid. The family in the modern age, behind the digital screen of laptops and smartphones. Something I have gathered from my family, as an archivist. More than a thousand phone screenshots narrate this story.
این ویدیو بر اساس مکالمات روزانه من با خانواده ام، به خصوص خواهرم در فاصله زمانی یک سال شکل گرفته است. ما با تماس های تصویری مکرر در طول روز، سعی در از بین بردن فاصله فیزیکی بین هم داریم. با هم قدم میزنیم، ناهار می خوریم، گریه می کنیم،کافه می رویم، ورزش می کنیم، می رقصیم و صدها کار روزمره دیگر؛ که به واسطه لنز دوربین و وجود اینترنت به شکل زندگی مجازی بین ماجاری می شود. در این اسکرین شات ها همه تاریخچه خانواده من نهفته است.برای من دو مسئله جنگ و مهاجرت، چه اجباری و چه خودخواسته، همیشه پر رنگ بوده است. حس حسرت و دلتنگی جاری در این تک فریم ها، با همه طراوت موجود در لحظه، من را با خاطره جنگ زدگی و مهاجرت های پی در پی خانواده از شهری به شهر دیگر، پیوند می زند. حسی که با مهاجرت خواهرم بسیار پررنگ شده است؛ حسرت یک زندگی روزمره ی ساده کنار یکدیگر. هرچند ساده و دست یافتنی می نماید، همچنان در گروهمان قوانینی است که وضع موجود را رقم زده است. مسئله گذشت زمان و زندگی از دست رفته که در بطن زندگی مادر و پدرم شاهد هستم. مسئله انسان هایی شمار در عصر حاضر. انسان معاصر و تعریف جدید از خانواده، پشت صفحه های دیجیتال موبایل و لپ تاپ. چیزی که به عنوان یک آرشیویست از خانواده ی خود ثبت کرده ام. بیشتر از هزار فریم اسکرین شات موبایل راوی این قصه است.

Contemporary Anthropoid

For me the issue of war and migration(both voluntary and not) has always been an obsession. The feeling of regret and gloom in these frames, with all the freshness and vitality of the moment, has binded me to my family. A war torn family who keeps migrating from one place to another. A feeling that has become stronger with the migration of my sister. Yearning to spend simple life around my family. It might seem easy to achieve, yet it has become unachievable by the rules that rule us all. I witness the passing of time, the lost life of my parents. The issue of contemporary anthropoid. The family in the modern age, behind the digital screen of laptops and smartphones. Something I have gathered from my family, as an archivist. More than a thousand phone screenshots narrate this story.
این ویدیو بر اساس مکالمات روزانه من با خانواده ام، به خصوص خواهرم در فاصله زمانی یک سال شکل گرفته است. ما با تماس های تصویری مکرر در طول روز، سعی در از بین بردن فاصله فیزیکی بین هم داریم. با هم قدم میزنیم، ناهار می خوریم، گریه می کنیم،کافه می رویم، ورزش می کنیم، می رقصیم و صدها کار روزمره دیگر؛ که به واسطه لنز دوربین و وجود اینترنت به شکل زندگی مجازی بین ماجاری می شود. در این اسکرین شات ها همه تاریخچه خانواده من نهفته است.برای من دو مسئله جنگ و مهاجرت، چه اجباری و چه خودخواسته، همیشه پر رنگ بوده است. حس حسرت و دلتنگی جاری در این تک فریم ها، با همه طراوت موجود در لحظه، من را با خاطره جنگ زدگی و مهاجرت های پی در پی خانواده از شهری به شهر دیگر، پیوند می زند. حسی که با مهاجرت خواهرم بسیار پررنگ شده است؛ حسرت یک زندگی روزمره ی ساده کنار یکدیگر. هرچند ساده و دست یافتنی می نماید، همچنان در گروهمان قوانینی است که وضع موجود را رقم زده است. مسئله گذشت زمان و زندگی از دست رفته که در بطن زندگی مادر و پدرم شاهد هستم. مسئله انسان هایی شمار در عصر حاضر. انسان معاصر و تعریف جدید از خانواده، پشت صفحه های دیجیتال موبایل و لپ تاپ. چیزی که به عنوان یک آرشیویست از خانواده ی خود ثبت کرده ام. بیشتر از هزار فریم اسکرین شات موبایل راوی این قصه است.